تا حالا شده به این فکر کنید که شهرمون، چه خاک "کارشناسخیز"ی داره؟
هرچی خواستم راجع به این موضوع ننویسم، نشد.
شنیدم که در شهر میمه، روی حریم قنات ما، ساختمانی میسازند. "آقای ب.ف" به عنوان "کارشناس" رفتند بازدید و اعلام کردند که این ساخت و ساز تأثیر منفی بر روی قنات نداره و بنابراین کارساختمانی ادامه پیدا کرده.
حالا ایشون چه طوری شده "کارشناس"؟ من نمیدونم... چه بررسیها و محاسباتی انجام داده که این کار، مخرّب نیست؟ من نمیدونم... خب معلومه که من نباید بدونم؛ چون من که "کارشناس" نیستم مثل حضرات!
وقتی به گذشته برمیگردیم و بعضی سابقهها رو وارسی میکنیم، میبینیم که ایشون قبلاً هم در زمینهی دیگری "کارشناس" بودند. ایشون "کارشناس تسلیحات" بودند. جزو چماقدارهای جاویدشاهگو بودند...
کسی پیش یکی از اعضای شورای شهر رفته بود و از موضوع پرسیده بود. ایشون گفته بودند که به جدّ پیگیر این موضوع هستند. وقتی شنیدم این حرف رو خیالم راحت شد واقعاً و مطمئن شدم که مثل همیشه قنات ما از هر آسیبی به دوره(اصلا و ابدا هم استفهامم انکاری نبود!).
در آخر یه دعا میکنم، بلند بگو آمین!:
خدایا! سایهی این "کارشناسها" و این "به جدّ پیگیرها" رو از سر ما کم نکن! که ما یه کم دور هم بخندیم... شاید هم گریه کنیم... شاید هم... نمیدونم... نباید هم بدونم؛ چون من که "کارشناس" نیستم!
پینوشت: این مطلب از حدود یکماه پیش در انتظار نوشتهشدن بود.