۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

یادش به خیر...


یادش به خیر!

در طبقی از کاه،

خندان به بزم ِ گاو و علف رفتن...

۵ نظر:

das pelna گفت...

با اون دو راهي خيلي حال كردم
آدم و دچار بحران هويت مي كنه

محمّد گفت...

اولاً سلام، دویماً ظاهراً شما هم از همشهریا هستید، پس با اجازه به لینک همشهریا اضافه تون می کنم.
چرا دچار بحران هویت میکنه؟این عکس وقتیه که از دوراهی رد شده! پس باید هویت داشتن رو القا کنه، و سامان یافتن آشفتگی ها رو...
به هرحال ممنونم از لطفتون

سهراب گفت...

سلام آقای.....وبلاگ جالبی دارید ورود شما رو به عرصه وبلاگ نویس های وزوانی تبریک عرض میکنم موفق باشید.درضمن به نظر من اگه از بلگفا استفاده میکردید بهتر نبود ولی به هر حال موفق باشی.....

بابگرده گفت...

سلام
عجب عکس های نابی بود.

Anonymous گفت...

کاه...
جاده...
انتظار گاو...
قشنگه