۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه

شیوه‌ی ما...





نتوان گفت که این قافله وامی‌ماند
خسته و خفته از این‌خیل جدا می‌ماند

این رهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی
این‌سفر همره تاریخ به‌ جا می‌ماند

دانه و دام در این راه فراوان امّا 
مرغ دل، سیر، ز هردام رها می‌ماند

می‌رسیم آخر و افسانه‌ی واماندن ما
همچو داغی به دل حادثه‌ها می‌ماند

بی‌صداتر ز سکوت‌ایم ولی گاه ِ خروش
نعره‌ی ما ست که در گوش شما می‌ماند

بروید ای دلتان نیمه، که در شیوه‌ی ما
مرد با هرچه ستم، هرچه بلا، می‌ماند!

"محمّدعلی بهمنی"

۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

صبر پیشه کن

صبر پیشه کن عزیز دلم...
صبر پیشه کن
در بطن کوسه ای که تو را خورده است،
گله معنا ندارد.
گیر کرده ای عزیز دلم...
گیر کرده ای؛
و تو هم که یونس و عمران نیستی..
شمس لنگرودی

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

خیار محلّی

انار، بقچه‌ای از خشم نیاکانی‌ست
که خون جلوی چشمش را گرفته‌است
بیکاری پسر؟
                به خیار بیندیش!
که با پیراهن سبز راه‌راه
و کلاهی زرد
               پانک کرده‌است!

"اکبر اکسیر"

۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

شوق از میان شما رفتن...

امیر کبیر: مرگ حق است ولي به دست شما بسي مشكل، اما شوق از ميان شما رفتن مرگ را آسان مي‌كند...


سلطان صاحبقران - علی حاتمی