۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

ابوتراب

شنیده‌ام حوالی این شب‌ها،
مردی از خاندان بنی‌باران به خواب ِ خدا خواهد رفت...
با دست‌های پینه‌بسته و
پیشانی چین‌خورده و
بغضی شبیه قصیده.
امّا لبخند بر لب...
امّا رستگار...

به خدای کعبه
که زمین، یتیم خواهد شد!...

پی‌نوشت: التماس دعا!

هیچ نظری موجود نیست: