۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

فیس تو فیس!


گر به تو افتدم نظر چهره به چهره،‌ روبه‌رو
شرح دهم غم تو را نکته به نکته، موبه‌مو...
(!)

حتّی گاو هم که باشی، دم غروب دلتنگ چیزی می‌شوی!
چیزی شبیه عطر یونجه و رقص پرّه‌های کاه توی هوا دور و بر گاوی، گوساله‌ای دیگر...
و هی باید بنشینی و بغض‌ات را نشخوار کنی، تا مشد حسن قصّه‌ات بیاید.
بیاید قدری قلقلک‌ات بدهد که شاید کمی بخندی!

گاو تنهاي خانه‌مان می‌گفت...

۲۰ نظر:

محمد (سلام بر زندگی) گفت...

و تو آنقدر به حقیقت سوال های من ایمان داری ! که دروغ از جواب هایت بیرون نمیآید
بیا خیال کنیم که... اینگونه است .
به خاطر همه آن گذشته ! بیا قراری بگذاریم ...
من دروغ های تو را باور می کنم و تو سکوت های من را ...
اینگونه شاید بتوانیم ..کمی بیشتر با هم باشیم !

زهرا گفت...

سلام ووی یادم رفته بود لینکت کنم با افتخار لینکت کردم چرااینجا شکلک لبخند یا فیس دادن نداره آخه این وبلاگه توداری شکلک چرا نداره

زهرا وار... گفت...

سلام علیکم

حتّی گاو هم که باشی، دم غروب دلتنگ چیزی می‌شوی!

خیلی برام جالب بود...

تندرست باشی...

یا حق.

بابگرده گفت...

گاوتیم

محمّد گفت...

خرتیــم بابگرده جون@};-

بهزاد گفت...

سلام داش ممد
ممنون که همیشه میای و نظر میزاری

وحيده گفت...

سلام...چيزي شبيه عطر يونجه...آخ يونجه...خرگوش من يونجه خيلي دوست داشت...حالا من با عطر يونجه گريه مي كنم...من اينبار واسه هميشه با طارم فيروزه خداحافظي كردم...ديگه طاقت نوشتن ندارم...تو هم طارم فيروزه رو حذف كن...

اشك مسيح گفت...

سلام

با بهشت آتش به روزم و چشم انتظار نگاه شما.......

با احترام

زهرا وار... گفت...

هو الحق

صدای اقرا اندر غار پیچید محمد(ص) جامه را از دوش برچید

دوباره گفت"اقرا بسم ریک به اسم خالق هستی و خلقک"

محمد(ص) گفت" من خواندن ندانم من امییم سخن راندن ندانم"

ندا آمد" تو را تکریم کردبم به علم خود تو را تعلیم کردیم


مبعث پیامبر حق ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی "صل الله علیه و اله و سلم" رو بهتون تبریک میگم.

یا حق

وحيده گفت...

سلام عيدت مبارك...ممنون ام از لطفي كه داري ...ولي من ديگه به طارم فيروزه برنمي گردم...شايد چندين ماه كه بگذره و حالم بهتر شه با يه وبلاگ ديگه بيام....تازه اونم شايد.........
در هر صورت هميشه ميام به تو سر مي زنم

محمد (سلام بر زندگی) گفت...

آنچه شما را به خانواده‌تان پيوند مي‌دهد، رابطه‌ي خوني‌تان نيست، بلكه ارج و لذتي است كه در زندگي با يكديگر احساس مي‌كنيد.((ريچارد باخ))

سلمان فارسی گفت...

سلام دوست عزيز
درج يك لينگ به معناي تاييد تمام محتواي اون نيست در غير اين صورت ما مجبور بوديم كه هر روز سر بزنيم و اگر مطلي رو كه مخالفيم ببينيم لينگ رو حذف كنيم
و در مورد رئيس جمهوز هم پيشنهاد مي كنم بهتر تحقيق كنيد
يا علي

لیندا گفت...

سلام من بالاخره موفق شدم اما با فایر فاکس

محمّد گفت...

احسنت بر شما لیندا خانم! صد امتیاز به شما تعلق می‌گیره!:دی
این است اقتدار ملّی...:D

محمّد گفت...

راستی... سلام!:D خوش تشریف آوردید@};-

ناشناس گفت...

سلام فقط به رسم ادب:
متاسفم؛واسه شاه پسرقلم به دست دیروزکه امروز شده سیگار به دست!!!!باوبلاگت با شادیهات باغمات پیش اومدم واسم آدم جالبی بودی!هیچ وقت واست نظرندادم,خواستم خودت پیش بری!اما....؟امروزمتاسفم که اصلا لینکت کردم.فکرنکن درداتونمیدونما!تقصیرروزگارم نذار!هرکسی واسه خودش مشکل داره!اما این راهش نیست!راه شاه پسر دیروزوپسرامروزبی ارادگیه!آره خیلی بی اراده ای که خودتوبه زندگی باختی!ازنوشته های وبلاگت میفهمم عشق بچگیت تنهات گذتشته!خوب بذاره حتما لیاقتتونداشته!دیگه ارزش داره واسش غصه بخوری؟یا بقیه....هرگزنگاهت را برای کسی که تو را نمیفهمد گریان نکن,به قول خودمون.واسه کسی تب کن که واست بمیره!تعجب نکن که چرا نظردادم .این کاره اخرت زیادازدلم شد.راستش ازت بدم اومد.اگه مردونه قول بدی این کاروترک کنی کمکت میکنم.البته درحدتوانم پشست همین وبلاگ!اگه نه دیگه لینکت نمیکنم!یه چیزدیگه!فکرنکن اگه سیگاریاهرچیزدیگه توروازپابندازه کسی دستتومیگیره !نه!!تاخودت خودتوآدم حساب نکنی کسی بفکرت نیست...منتظرقولتم!مردونه!ناامیم نکن!درضمن نوشته اخرت(چیزی شبیه نامه ای)اشکمودرآورد.خوشبحالت که یکی واست گریه کرد.....

ایمان گفت...

قشنگ بود .. احسنت..

زهرا وار... گفت...

هو الحق

فرخنده زاد روز سرور آزادگان وسالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام
و برادر با وفايش حضرت باب الحوائج قمر بني هاشم حضرت ابولفضل العباس عليه السلام و فرزند گراميش زيور عبادت کنندگان حضرت زين العابدين عليه السلام بر تمامي شيعيان و عاشقان اهل بيت مبارک...

محمد (سلام بر زندگی) گفت...

سلام محمد گلم
مرسی دوست خوبم از پیام قشنگت
ایشالا که هیچگاه غمگین نبینمت

محمد (سلام بر زندگی) گفت...

یک نفر که تا همین دو روز پیش

منکر نیاز گنگ سنگ بود

گریه ی گیاه را نمی سرود

آه را نمی سرود

شعر شانه های بی پناه را

حرمت نگاه بی گناه را

و سکوت یک سلام

در میان راه را نمی سرود



نیمه های شب

نبض ماه را نمی گرفت




ای شما!

ای تمام نامهای هر کجا !

زیر سایبان دستهای خویش

جای کوچکی به این غریب بی پناه می دهید ؟



این دل نجیب را

این لجوج دیر باور عجیب را

در میان خویش

راه می دهید؟