۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

یک مرور ِ تلخ...


من تو را کجای قصّه جا گذاشتم، که حالا هرچه این صفحات را ورق می‌زنم عطرت هست و خودت نیستی، گل ِ محمّدی ِ محمّد!...

۱۱ نظر:

ایمان گفت...

صفحه ی شونزده و هفده به هم چسبیده. تو صفحه ی شونزدهمم .. یه نگا بنداز

:دی

زیبا بود .. @};-

لیندا گفت...

نوشته ات قشنگ بود یه جور تازه
اومدم نظر بدم دیدم نظر ایمان هم خیلی تیزبینانه هست هم باحاله :دی

لیندا گفت...

ببینم گل محمدی محمد کیه؟! محمد هان؟!!

پاراگراف گفت...

همشهریان خوبم دل کندن از شما کار ساده ای نیست . راست می گویند که انسان خیلی زود دل می دهد و دیر دل می کند. علی بهزاد محمد دوستتان دارم ! به عشق شما پاراگراف را ادامه می دهم . تنهایم نگذارید.

سیاست و شهر و فرهنگ و... همه و همه بهانه ای برای با شما بودن است!

زهرا وار... گفت...

سلام

خوبید؟

آقا اومدیم واسه عرض ادب یه گل بذاریم دوباره یادمون افتاد اینجا از این خبرا نیست!

شما که تا اینجا با مخاطباتون راه اومدین و به خاطر برخی مشکلاتشون قسمت نظرات رو به شکل قبل دراوردین میشه این شکل گلهای ما رو هم برگردونین؟!

{گل و گلدون}

یا علی.

محمّد گفت...

ایمان!
چرا حالا صفحه‌ی شونزه؟ شما که صفحه‌ی بیستی:D

لیندا!
ممنون از لطفتون. گل‌محمدی مدافع ِ‌تیم ملّی بود یه زمانی. یادمه یه بار گل به خودی زد، از اون زمان عاشقش شدم!

وزوانی!
چاکرم استاد! دل به دل راه داره. امیدوارم که موفق باشید در وبلاگ جدید.

زهراوار!
سلام از بنده‌ست. ممنونم، شکر. شما خوبید؟
والله شانس ماست دیگه! یه جای مجازی هم که یه نفر حالا خواسته گل بده به ما، گلفروشیش مهیّا نیست!D:
من فقط می‌تونم برگردانم، منتها مسئله‌ای که هست اینه که این جا همچین سیستمی اصلاً نبوده که بخوام برگردونم!D:
ممنون از لطف شما. گلاتون رو با سودش برمی‌گردونم خدمتتون!@};-

خاله گفت...

سلام ...
انشالا كه زندگيت پر از عطر گلهاي محمدي باشه گلهايي كه هيچ وقت پر پر نشن...

محمّد گفت...

خاله!
سلام؛ ممنونم از لطف همیشگی‌تون. شاد و سلامت باشید همیشه@};-

زهرا وار... گفت...

سلام...

بله ملتفت شدم...
منظورم بازگشتتون به بلاگفا بود!

پایدار باشید...

هستي گفت...

wow
چه مرور خاطره سنگيني!
گل محمدي!
مدت ها بود يادش نيفتاده بودم!
يهو ياد چهره بامزه اش افتادم!
سلامت باشه ايشالله هر جا هست
ايضا شما

محمّد گفت...

ممنونم هستی‌خانم؛ شما هم ایضاً[گل]