۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

دو کلام حرف با آقایی که این دوتا نظر رو گذاشته:

1) تو رو چه به این غلطا کثافت ...[به توصیه‌ی دوستی این قسمت از نظر رو سانسور کردم!]

توسط ناشناس در دیروز... هرروز... در 2/13/11

2) تمام جبهه ی صهیونیسم دستان خود را در هم گره زدند تا دل رجوی و منشه امیر و لجن های سبز را شاد کنند. چارتا جوان احساساتی را به خیابان بکشند و در بوق و کرنا کنند و حمایت سی ساله شان از دیکتاتور مصر را ماست مالی کنند. خاک بر سر احمق هایی مثل کروبی و موسوی و طرفداران آشغالشان. چه طرفداران علنی و چه طرفداران بزدل و ترسویی چون تو و صباغ کثافت.

توسط ناشناس در پارسال... امسال... سال بعد؟! ساعت 3:26 PM

******************************

جناب! به جای این که فشار رو به حنجره‌ات بیاری و عربده بکشی، جریان خون رو به سمت چشم‌ها و مغزت هدایت می‌کردی تا متن رو بفهمی یعنی چه! حرفی که من زدم حرفی بود که امروز آقای حدّاد عادل تو مجلس زد. من کجای این وبلاگ حرفی در تأیید موسوی یا کرّوبی زدم که خودم خبر ندارم؟! شما وزوان هستید؟ بیست و دوی بهمن تو راهپیمایی بودی؟ اگر بودی احتمالاً من رو می‌دیدی البتّه اگر باز هم قسمت چشم‌هات دچار کم‌خونی نبوده باشه. من با هرکسی که پا بذاره رو خون برادرم مخالفم، چه مشایی باشه، چه موسوی یا کرّوبی یا هر کس دیگه! تو هم که ادّعات می‌شه بهتره درست حرف زدن رو یاد بگیری که کسی در موردت فکر بد نکنه. اون حدیث امام علی رو که گوشه‌ی وبلاگ زدم بخون. حرف من نیست که بخوای فحش رو بکشی به جون گوینده‌اش! در تندروی شما در قضاوتتون همین بس که به آقای صبّاغ(که از دست‌اندرکاران انتخابات سال قبل بودند) هم توهین کردید که من نمی‌دونم ایشون چه دخلی به حرف‌های شما داشته!؟ امیدوارم که این حرف‌هاتون از سر دوست‌داشتن نظام جمهوری‌اسلامی بوده باشه، نه غرض‌های دیگه.

پی‌نوشت: خوبه که هم از چپی‌ها باید فحش بخوریم هم از کسایی که ادّعای راستی دارند!

هیچ نظری موجود نیست: