۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

همین طوری(1)


پر تفاوت نمی‌کنه: چه تازه از خواب بلند شدم، چه از دانشگاه برگشتم، چه دارم آماده می‌شم برای انجام کاری، چه دارم زیرلحاف غلت و واغلت می‌زنم که خوابم ببره، چه و چه و چه، حتماً باید آهنگ گوش بدم! فکر می‌کنم خدا من رو فقط برای همین گوش دادن به ترانه‌های مختلف و گاهی هم یه کوچولو زمزمه، آفریده. بذار راحتت کنم: معتادشم! انقدر که حتّی ترانه‌هایی به زبان‌هایی که هیچی ازشون نمی‌فهمم رو هم گوش می‌دم!:

Svani per sempre il sogno mio d'amore ... 
L’ora el fuggita...
E muoio disperato!
E non ho amato mai tanto la vita!
Tanto la vita!...

یکی از ترانه‌هایی که دوستش می‌ دارم، "دل دیوانه" است. ترانه از "رهی معیّری"، آهنگ از "ویگن" و تنظیمش هم از "جواد معروفی" هست. از اون ترانه‌های تومخ‌رو هستش! اوّلین باری که شنیدمش تو آلبومی از "اخشابی" بود؛ که تو قسمت آهنگساز زده بود ترانه‌ی قدیمی! بی‌انصاف دلشو نداشته که اسم "ویگن" رو بزنه! یکی نیست بگه خب مجبور که نبودی عاموجون! دندت نرم، از حاصل تراوشات ذهنی خودت استفاده می‌کردی و آهنگ می‌ساختی. امّا حالا که این کارو نکردی، اسم آهنگ‌ساز خودش رو بنویس! یا اون یکی برداشته فیلم ساخته، تیتراژش آهنگ قدیمیه از "میرزاعلی‌اکبرخان شیدا"؛ بعد تو تیتراژ تا فلان‌قسمت، اسمی از آهنگساز این تصنیف نیست. زدن موسیقی: "بهرام دهقانیار"! آخه شما که دارید کار فرهنگی می‌کنید مثلاً، نباید شعور و معرفتتون در حدّی باشه که اسم کسی که با جون و دلش یه آهنگ به این قشنگی ساخته رو بنویسید؟! بعد میای می‌گی که جون من فیلمم رو کپی نکنید و فلان و بهمان!
بگذریم. انقدر مسائل مهم‌تر دور و برمون هست که این چیزا به چشم نمیاد. البتّه بستگی به عینکامون هم داره.




با تو رفتم، بي‌تو بازآمدم
از سر کوي او، دل ديوانه!
پنهان کردم در خاکستر غم
آن همه آرزو، دل ديوانه!

چه بگويم با من اي دل! چه‌ها کردي!؟
تو مرا با عشق او آشنا کردي

پس از اين زاري نکن
هوس ياري نکن
تو اي ناکام! دل ديوانه!

با غم ديرينه‌ام
به مزار سينه‌ام
بخواب آرام! دل ديوانه!

دل ديوانه!...