خدایا!
من هم ابلهام؛ مثل بیشتر آدمهایی که آفریدی! امّا ازت یه خواهش دارم و اون اینه که بلاهتام، در حدّی باشه که به دیگران آسیبی نزنه و در ضمن ابله ِ بیانصافی هم نباشم که بلاهت خودم رو کرامت ببینم و بقیه رو ابله!
و امّا بعد...
خیلی ببخشید... خیلی معذرت میخوام... گاهی فکر میکنم اگه برم تو خَلا و برای آفتابه صحبت کنم یا شعر بخونم، بهتر از اینه که بیام در محیط وبلاگ حرفام رو بیان کنم و افاضات و اضافات بعضی رو ببینم.
رفیقی با بیان خاطرهای از یک هماتاقی، خواسته یک معضلی رو نشون بده. حالا رگ ِ گردن ِ شخص باکراماتی باد کرده که ایها النّاس! ما آمریکا رو به خاطر فلانکار محکوم میکنیم، بعد بغل ِ گوشمون فلانی همون کارو کرده!
و من میمونم که این صاحب ِکرامت چه طور به خودش اجازه داده که بدون این که از نویسندهی مطلب ابتدا بپرسه قضیه رو، فقط و فقظ بر مبنای برداشت غلط خودش، این قضاوت ناحق رو در موردش انجام داده و کلّی هم به بقیه با حالت ارشاد و انذار، نهیب زده!
امثال این برخورد رو قبلاً هم دیده بودم...
مثلاً وقتی که یکی دیگه از دوستانمون در وبلاگش گفته بود که آقای y! چندتا سؤال مربوط به عملکرد شما در وبلاگ ِ ما پرسیده شده. چه خوب میشه که بیاین و در همون جا هم پاسخی به این سؤالات بدید. همین! نه دعوایی بوده، نه توهینی؛ تازه خود آقای y هم شکایتی نداشته از مسئله. امّا آقای x رفته جلوی آقای y رو گرفته که چرا اجازه میدی چندتا بچّه با آبروت بازی کنند!!!
و... و... و...
به همین خاطر گاهی فکر میکنم چه طوره آفتابه رو به عنوان مخاطب ِ خودم انتخاب کنم؟! درسته که حرفام رو آفتابه تأثیر خاصّی نداره، امّا حدّاقلّش اینه که شنوندهی صبوریه!
و امّا حرف آخرم!
اگر سطح فکرمون رو بالا نبریم و فقط بر اساس دید ِمحدود ِخودمون در مورد افراد و مسائل قضاوت کنیم، با قاطعیّت اعلام میکنم که من ِ ابله و تو ِ ابله، در آیندهای نه چندان دور و حتّی چندان دور هم، هیچ گهای نخواهیم شد!
۶ نظر:
آفرین حالا شدی پسر خوب :)
دیگه اینقدر هم راضی به زحمت نبودیم یه لینک هم می فرستادی خوب بود
شنیدی میگن چشم همه رو میبینه خودش رو نه!
شده حکایت این روزای خیلی از اظهار نظرها
با حرف آخرت به شدت موافقم
جناب مولانا میگن که:
«مهر ابله مهر خرس آمد یقین// کین او مهر است و مهر اوست کین»
تکبیر
سلام
من برگشتم با یه وبلاگ دیگه که اقتضاات خودشو داره سربزنی خوشحال میشم
با اين كه سعادت شنيدن اين مطلب رو از زبون خودت داشتم ولي باز هم خوندمش و لذت بردم به قول شاعر:
در گوش كساني كه در اين بازارند
آواز خر و نغمه ي داوود يكي ست
ارسال یک نظر