ما قَصَمَ ظَهرى اِلّا رَجُلان: عالِمٌ مُتِهتّك وَ جاهلٌ مُتنَسّك، هذا يَنفّر عَن حَقّه بهَتكه، وَ هذا يَدعُو اِلى باطِله بنسكه نشكست كمر مرا مگر دو مرد: يكى عالم و دانشمند گستاخ و پردهدر، و ديگرى عبادت كننده نادان ، آن يك، مردم را از حق خود متنفّر میكند به خاطر گستاخى و پردهدرى، و اين يك، مردم را میخواند به باطل خود به خاطر عبادت صورى و ظاهری
و من نيز مي گويم كه با تمام تلخ بودنش دوستش درام اين بغض سرزده را كه عجب به دل مي نشيند با ملودي سكوت، در خانه... موفق باشي آقا محمد دلت شاد هرچند گاهگاهي شاعران را غم بايد...
۱۵ نظر:
سلام محمد جان وبلاگ جدید مال منه با مهام جان نیستم لطفا توی پیوندهاتون اون رو درست کنید .کوچیک شما سهراب
آییییییی گفتی ...........
گاهی بی بهانه می آید و می ماند و می ماند و می ماند
گرچه كوتاه اما زيباست...و غمگين...سكوت خانه و بغض اتفاقي ست كه براي بعضي ها زياد مي افته...اميدوارم واسه تو كم...
خدا قوت برادر عزیزم
هوای وبلاگمان را داشته باش
خیلی ممنون که درستش کردی!!!محمد جان آسمان وبلاگ شخصی سهرابه
وزوان سنتر وبلاگ من و سهرابه
این حال هرشب من است ..........
وبلاگت پر از انرژی منفیه. گل بگیری بهتره
به بغض های سرزده عادت کن !
مهمان های ناخوانده ی همیشگی...
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن/با مردم بی درد ندانی که چه دردیست...
اگر کسی جمله تون رو درک نکرد زیاد سخت نگیرید...
سلام
بغض سرزده ...
تعبیر خیلی زیبایی بود داداش
زیبا بود مثل همیشه محمد جان...
میهمان ناخوانده...
کاش گاهی هم شادی راهش را کج میکرد و بر در میکوبید.
و من نيز مي گويم كه با تمام تلخ بودنش
دوستش درام اين بغض سرزده را كه عجب به دل مي نشيند با ملودي سكوت، در خانه...
موفق باشي آقا محمد
دلت شاد هرچند گاهگاهي شاعران را غم بايد...
سلام
اینبار با مطلب "سایه" به روزیم و در انتظار خواندن نظرات گرامیتان
سلام...چقدر دير كردي ...روزهاست مي يام و چيزي نمي نويسي
ارسال یک نظر